مانی  جونممانی جونم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
ماهان جونمماهان جونم، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

پسرهایی از جنس عشق

روزهای سخت

عزیزای دلم در بدو ورود به مهد امسال سال پر از استرسی داشتیم همگی، مامان جونم مریض شدن و مشغول مداوا بودن، از خدا میخوام خیلی زود سلامتی کاملشونو بدست بیارن، انشالله همیشه تنشون سالم باشه و سایش بالاسرمون مامان گلم ️ ️...
16 مهر 1396

تابستان 96

سلاممم پسرای عزیزم تقریبا یکساله براتون چیزی ننوشتم ، مانی عزیزم امسال پیش دبستانی شدی و از اول مهر با لباس فرم میری مهدت، ماهان عزیزم هم از اول اردیبهشت 96 میای مهد و خداروشکر اصلا بیتابی نکردی و خیلی زود از همون روز اول باعلاقه میرفتی داخل. اخرای تابستان امسال رفتیم پیش بابابزرگ و حسابی تو باغ بهتون خوش گذشت ...
16 مهر 1396

مانی جونی چهارسال و نیمه

پسر عزیزم مانی جونم دلبندم از خرداد به مهد میری. چند روز اول با گریه بعد عادت کردی. یه مدتم شبا میگفتی فردا منو نبر مهد . دم در مهد هم بیست بار سفارش میکنی زود بیا دنبالم زود زود. شعر دعا رو یاد گرفتی که اخرش میگه آمین مربع عالمین (منظور یا رب العالمین) شعر روزای هفته و سرود ملی هم بلدی. داداش ماهان رو خیلی دوست داری. بیرون که میریم تا کمی ماهان بدوبدو میکنه و ازمون میخواد دور بشه سریع غیرتی میشی که نرو مامان برو بیارش فعلا باید برم. بعدا میام باز برات مینویسم گلم ...
18 آبان 1395

شیرین زبان من

ماهان  من حرف میزند وقتی شارژباشد الفاظ و کلمات نامفهوم را یکریز میگوید ....یعنی مثلا من دارم حرف میزنم. بعد وسط حرفهایش چند تا کلمه با معنی میگوید.... موقع غذا خوردن حتما باید خرسکش را کنارش بگذارد و قاشق پر کرده به اصرار میخواهد در دهان عروسک کند کلمات را خنده دار میگوید. کلماتی که تا الان (17 ماهگی) بلدی : ماما بابا دادا مایی(مانی) عمه دایی آله عدل(عسل) ، میوه ها گوگه دیب ادور(انگور) ، بیب بیب (منظور ماشینه) آبه ، به به، داگه ، پوپه(پوشک) دستم و متاک (مسواک).... الان اینا به ذهنم میاد خلاصه که هرچیزی که بشنوی تکرار میکنی. جمله هم : آره بوق زد ، بوتت تن (بوسش کن) موهایش  صاف و کم پشت است کسی میدان...
18 آبان 1395

یازده ماهگی ماهان جونم

پسر نازم ماهانم .......بهترین کودکی هست که تا به حال دیده ام. کمتر مرا اذیت میکند ....زیاد گریه نمیکند . البته نق میزند ....اما خواب و خوراکش آنقدر خوب است که گاهی فکر میکنم دارد از آنور بوم می افتد . چشمم کف پایش ....ماه است. از روز اول عید شروع کردی به قدمای کوچیک برداشتن .حالا تو راه میری هنوزم کامل مسلط نشدی. چند تا کلمه نا مفهوم میگی . بابا دادا  دالی ...خیلی سعی میکنی اصواتی رو که من موقع بازی باهات میگم تکرار کنی عاشق برادر و باباتی . و برادرت اگر چه که با حضور تو بعد از دوماه کنار اومده و اکثرا میبوسدت و بهت ابراز عشق میکنه . اما باز هم گاهی موقع بازیاش اگر طرفش بری و بخوای دست به وسایلش بزنی به سختی تحملت میکنه...
28 فروردين 1395

پسرهایی از جنس عشق

سلامممم عزیزای دلم پسرای گلم مامان تنبلتون اومد بعد 10 ماه. تو این مدت که ننوشتم ماهان جونی 23 اردیبهشت 94 دنیا اومد . اینم عکس اتلیه گل پسرا در نهمین ماهگرد ماهان   ...
22 فروردين 1395